Farted brains everywhere.
طرح جداسازی کنسرتهای موسیقی در شرایطی جدی گرفته شده که ظاهراً ایده چنین طرحی به گذشته بازمیگردد و در دوره پیشین نیز برخی در پی چنین طرحی بودهاند؛ اما اکنون با کناره گرفتن از مسئولیت اجرایی، ایده پرداز اتفاقی شدهاند که میتواند پرده آخر اجراهای زنده محدود در تهران و به ویژه شهرستانها باشد.
به گزارش «تابناک»، تصور کنید به همراه خانواده به کنسرت موسیقی سنتی یا پاپ رفتهاید اما در زمان ورود به کنسرت، از ورود مادر و همسر و دخترتان جلوگیری و تأکید شود شبی دیگر در خدمت اعضای زن خانواده شما خواهند بود؛ چه واکنشی نشان خواهید داد؟ آیا آخرین حضورتان را در یک اجرای زنده موسیقیایی تجربه نمیکنید و آیا ترجیح نمیدهید بدون خانواده یا دستکم همسر به کنسرتها نروید؟
پاسخ قطعاً مثبت است و تردیدی نیست که بخش گستردهای از حاضران در اجراهای زنده موسیقی به ویژه در کنسرتهای موسیقی سنتی، خانوادهها هستند و بنابراین تقسیم کنسرتهای موسیقی به زنانه و مردانه به معنای تقسیم مخاطبان کنسرتهای موسیقی نیست، بلکه درصد بالایی از مخاطبان کنسرتها که علاقهای به استفاده از این برنامهها به صورت انفرادی ندارند، از انبوه مخاطبان موسیقی زنده کشور حذف خواهند شد.
بنا بر این طرح حضور آقایان و خانمها در کنسرتها یک شب در میان خواهد بود و کنسرتها عملاً باید به ترتیب روزهای فرد برای خانمها و روزهای زوج برای آقایان برگزار شود و کنسرتهای موسیقی پاپ نیز در شهرستانها حداکثر دو اجرا خواهند داشت؛ مصوبهای که آن را نهادی با نام «شورای موسیقی» تصویب کرده و در برخی استانها برای اجرایی شدن آن ابلاغ شده که طبیعتاً نگرانی شدید اهالی موسیقی را در پی داشته است.
بنا بر گزارشهای منتشره، دلیل تصویب چنین طرحی، پیشگیری از برخی کارهای حرام، تحکیم روابط خانوادهها و آرامش روانی حاضرین در سالن اعلام شده است؛ گذارههایی که به نظر میرسد در اجرایی با حضور بانوان و آقایان و فضای خانوادگی تحققیافتهتر خواهد بود و حقیقتاً نمیتوان ارتباط معناداری میان این رویکردها و تفکیک جنسیتی کنسرتها یافت.
پیروز ارجمند، رئیس دفتر موسیقی وزارت ارشاد نیز با چنین رویکردهایی مخالفت کرده و اما در واکنشی که حکم پاک کردن صورت مسأله را دارد و شاید طراحان چنین برنامهای را نیز خرسند کند، گفته است: «به استانهایی که بخواهند طرح تفکیک جنسیتی را در کنسرتها اعمال کنند، مجوز نخواهد داد... این طرح تنها در شورای استانی تصویب و ابلاغ شده... از دید ما در دفتر موسیقی این مصوبه وجهه قانونی ندارد و به همین دلیل با آن مخالفت شده و رسما اعلام کردیم به هیچ عنوان به کنسرتی که در آن درخواست تفکیک جنسیتی داشته باشند مجوز نخواهیم داد».
ارجمند به عنوان مسئول اصلی موسیقی کشور تأکید کرده است: «به نظر من این مصوبه با توجه به اینکه روال صدور کنسرت در تهران و زیر نظر مرکز موسیقی انجام میشود استانها نمیتوانند خارج از رویه آن برای خودشان مصوبه داشته باشند. به هر حال ما برای برگزاری کنسرتها یکسری رویه قانونی و عرفی داریم که باید بر اساس آن عمل کنیم. تفکیک جنسیتی کنسرتها خلاف رویه عرفی و قانونی ماست و به همین دلیل زیر بار چنین درخواست تحمیلی نخواهیم رفت».
رئیس دفتر موسیقی در شرایطی این کار را غیرقانونی میداند که به موازات آن، در گفتوگویی دیگر درباره اجرای زنده شجریان گفته بود، از نظر دفتر موسیقی، چنین اجرایی مشکل فنی ندارد؛ اما یادآور شده بود: «... بخشهای دیگری هم در نظام وجود دارد که باید برای اجرای یک کنسرت، تأییدیه بدهند. در حال حاضر برای اجرای هر کنسرتی نیروی انتظامی نظر تخصصی خود را میدهد، هر تجمعی در هر سالنی که اتفاق میافتد، باید با مجوز نیروی انتظامی باشد. امروزه هر نهادی در این نظام بخواهد برنامهای اجرا کند، در یک تالار اعم از دولتی و غیر دولتی، باید از اماکن مجوز بگیرد. پلیس راهور و پلیس امنیت نظر تخصصی خود را بدهند. این روال کار کشور است».
بنابراین باید پذیرفت دفتر موسیقی قدرت مطلق برای حفظ ساختار تاریخی کنسرتها را ندارد و شاید دیر یا زود همه کنسرتها جداسازی شوند؛ رخدادی که اگر با ورود جدی وزیر فرهنگ و ارشاد و حتی مقامات ارشدتر همراه نشود و توقع داشت که دفتر موسیقی مانعش شود، تحققش دور از انتظار نیست و عملاً به منزله پایان اجراهای زنده موسیقیایی در کشور خواهد بود.
باید پذیرفت سوای نگاه خانوادگی به برنامههای موسیقیایی که مورد اشاره قرار گرفت، بسیاری از کنسرتها ظرفیت دو اجرای مستقل را ندارند و هماکنون نیز در سالنهایی که با ظرفیت ۵۰۰ برگزار میشوند و عملاً چنین تقسیم بندی منجر به ریزش مخاطبان خواهد شد و چنین فضایی را پیش روی اهالی موسیقی خواهد آورد که برگزاری کنسرت فاقد حداقل دستاورد مالی منطقی خواهد بود و منجر به تعطیلی چنین اجراهای زندهای به عنوان یکی از اتفاقات شاخص فرهنگی در هر کشوری از جمله ایران میشوند.
در واقع مشخصاً ضربه اصلی را نه مخاطب موسیقی ـ که با خرید لوح یا دانلود مجاز و غیرمجاز موسیقی نیازش را تأمین میکند ـ بلکه اهالی ساز و آواز خواهند خورد که منبع اصلی درآمدشان قطع شده یا در برآورد خوشبینانه به شکل وسیعی تحلیل خواهد رفت، چرا که کسب درآمد از محل فروش آلبومهای موسیقی در موسیقی ایران بیشتر حکم یک شوخی را دارد و این اجراهای زنده است که موسیقی ایران را زنده نگه داشته است. با این اوصاف، آیا ایدهپرداز چنین طرح خطرناکی، خواسته یا ناخواسته بنیان موسیقی ایران را نشانه نرفته است؟