Pourpirar opinions
پورپیرار درباره تاریخ کهن ایران نظریاتی دارد. بنا بر ادعای پورپیرار، با ظهور سلسله غیر ایرانی
هخامنشیان، دهها تمدن کهن ایرانی و شرق میانه
نسلکشی کامل شدهاند و رشد ملی در این سرزمین و منطقه متوقف شدهاست.
\ به گفته او
یهودیان که در تدارک حمله نظامی و تخریب تمدن بابل در بینالنهرین بودهاند، قوم نیرومند شمالی سنگدل خونریزی (آریاییان) را به سرکردگی
کورش از استپهای روسیه اجیر کردهاند تا ایران و بینالنهرین را ویران کرده و اسیران و ثروت آنان را آزاد کنند\ به گفته پورپیرار،
کمبوجیه و
بردیا دو فرزند ضد یهود کورش بودهاند که
داریوش بر علیه آنان
کودتا کردهاست\ به گفته او
آریاییان وجود خارجی نداشته و هرگز هیچ آریاییای وجود نداشتهاست
ورپیرار مدعی است که «سراپای امپراتوری ساسانیان، اشکانیان و بخش عمدهای از افسانه هخامنشیان، به انضمام مزدک و مانی و زردشت و اوستا و خط و زبان و کتیبه و کتاب و آتشکده و دانشگاه و غیره، یکسره
مترسکانی سرهم بندی شده از دروغاند و مزرعه یهودیان را میپایند» او در حالی مدعی میشود که پیش از ظهور اسلام، دستکم به مدت دوازده قرن در سرتاسر جغرافیای فرضی ایران، «جنبندهای زندگی نمیکردهاست» که در جای دیگر از روستانشینان و ایلات و عشایر سخن گفته که در همان زمان در همین جغرافیای فرضی زندگی میکردهاند
پورپیرار درباره
دین ایرانیان پیش از اسلام گفتهاست:«پیش از اسلام، ایرانیان به هیچ دین رسمی، ملی و سراسری پایبند نبودهاند و اسلام نخستین دین، باور و ایمان ملی و سراسری ایرانیان ساکن این نجد است»
[۱۸] وی درباره کتاب
اوستای زرتشت میگوید:«تدوین متن اوستا به همین اواخر در هند و با واژگان زبان گجراتی بازمیگردد»
[۱۹] اوستا مجموعهای از کتابها و متنهای مقدس زرتشی است که به «
زبان اوستایی» نوشته شدهاست. پورپیرار معتقد است که
اهورامزدا از جعلیات
پارسیان هند است.
[۲۰] به گفته پورپیرار،
هخامنشیان «دینی ندارند، خانه و
معبدی نساختهاند و هیچ دست ساخته هنری حتی در حد تولید یک
سفال ساده از آنان» یافته نشدهاست.
[۲۱] او مدعی است که
اهورامزدا در
کتیبه بیستون وجود ندارد و اینها همه حقه بازی است.
[۲۲]
ه گفته پورپیرار خاورشناسان و باستانشناسانی مانند
گیرشمن،
گلدزیهر،
واندنبرگ،
هرتسفلد.
اشمیت،
آستروناخ … و نسخه بدلهای ایرانی آنها همگی یهودی تبار بوده و تلاش دارند با ایجاد جعل تاریخ پرشکوه هخامنشی، اشکانی و ساسانی، قوم یهود را در پس پردهای از دود پنهان کنند.
[۲۳] او مورخان دانشور را بیسواد میداند.
رپیرار در خصوص سعدی را «رویایی شهرآشوب گونه» و مانند سخن کسی که «از اعتدال خارج شده» دانستهاست.
[۴۲] وی با ذکر نظر ادیبان ایرانی و عرب در باب اشعار عربی سعدی، نظر پورپیرار درباره سستی اشعار سعدی را «بی وزن» دانستهاست.
[۴۳] به گفته نظری، پورپیرار «برای آنکه دیگران بگویند فلانی حرفهای تازهای درباره سعدی مطرح کردهاست» به خود اجازه چنین قضاوتی داده که بگوید «گلستان از نظر سیستم فکری معیوب و از جهت اسلوب بیان ناقص است»
[۴۴]
پورپیرار خود نیز
شعر میسراید
[۴۵] و داستان مینویسد
[۴۶]. نمونهای از اشعار او چنین است:
[۴۷]
هر روز یک ریگ
در کوزه آرزوی تو انداختم
گفتی نه
و کوزه خیال شکست
او در قطعهای دیگر گفتهاست:
[۴۸]
نزدیک بود
باورکنم
باران را
آه، اگر
این همه
کوتاه نبود
Man b baqie chi kar daram? age una goftan kheili ham eshtebah kardan ,Chera maqlate mikoni va mikhai ro gohe ino bepushuni?
Dostete dalil nemishe k alaki tarafdarisho koni, ye soal az tu begu bebinam nazarate pourpirar ro qabul dari ya na?