twilight
FULL MEMBER
- Joined
- Apr 14, 2011
- Messages
- 1,381
- Reaction score
- 0
- Country
- Location
درود و عرض ادب خدمت دوستان و کاربران گرامی تصویر
در ابتدا بنده نیز این دستاورد بسیار ارزشمند را خدمت یکایک دست اندرکاران و علاقه مندان به مسائل هوایی تبریک عرض مینمایم. دوستانیکه بطور مستقیم و یا غیر مستقیم با مسائل هوافضا و پروسه ساخت نمونه های مقیاس اصلی از روی نقشه های مرجع آشنایی دارند, بخوبی از دشواری های این عمل آگاه هستند و حال آنکه این نمونه بطور کامل توسط متخصصین داخلی, طراحی و مقیاسگذاری گردیده است. انجام این عمل در جایگاه خود نه تنها یک حرکت بسیار عالی, بلکه یک جهش تکنولوژی در راستای طراحی و آنالیز اشکال فضایی غیر متعارف نیز محسوب میگردد. با اینحال تعدادی از دوستان از بنده درخواست نمودند تا نظر فنی و بررسی تحلیلی خود در خصوص جنگنده F-313 را ارائه نمایم و علارقم عدم میل باطنی به انجام این عمل در شرایط فعلی که اطلاعات موثقی از پروژه در دسترس نیست, بررسی اجمالی از خصوصیات فیزیکی در نمونه مذکور خواهیم داشت.
پیش از هرچیز اشاره ای داشته باشم به نقل قول جناب Gava گرامی که از نظر بنده بهترین تحلیل مستقیم تاپیک تا این لحظه بوده است و دوستان عزیز را یکبار دیگر دعوت به مطالعه آن مینمایم. همانطور که اشاره شد, هواپیمای مذکور یک نمونه Mock Up یا پیش نمونه از طرح اصلی میباشد که صرفا" در بخش بدنه و طراحی کلی, منطبق با مقیاس اصلی ساخته شده است. هرچند برخی دوستان معتقد هستند این یک نمونه اصلی است, اما در ادامه با بررسی موارد موجود, این ادعا تا حد زیادی شفاف میشود. بدنه متشکل از Canard های جناحی با شکل استاندارد و متناسب با طراحی و ساختار کلی میباشد که در اصل نقش Aileron های پروازی و کنترل دوران هواپیما حول محور طولی (Longitudinal Axis) و ایجاد حرکت Roll را بر عهده دارند. در ادامه بال های اصلی در قسمت انتها همراه با سطوح متحرک در نقش اصلی Elevator قرار گرفته اند که دربخش نهایی شاهد حرکت متمایل به پایین و ایجاد Downward Cranked بوده اند. در نهایت نیز 2 سکان عمودی با زاویه مایل همراه با Rudder بر روی بدنه انتهای بدنه قرار گرفته اند. وضعیت Vertical Stabilizer و Canard ها در بهترین حالت ممکن هستند اما ایجاد Down Crank در Wing Tip ها با وجود سکان عمودی, کاری غیر ضروری به نظر میرسد مگر آنکه هواپیمای مذکور از لحاظ حفظ تعادل حول محوری عمودی (Vertical Axes) دچار مشکل بوده باشد. بطور کلی این قبیل طراحی های Combined از فرامین مشترک بهره میبرند, بگونه ای که Aileron و Elevator و حتی بعضا Rudder ها ممکن است در وضعیت های مختلف, نقش یکدیگر را بطور مشترک ایفا نمایند. لذا کنترل این سطوح تنها با استفاده از کامپیوترهای هوشمند و سامانه Fly By Wire ممکن است که هر لحظه میتوانند با توجه به موقعیت و مختصات هواپیما, فرامین لازم را بر اساس درخواست خلبان بصورت نامنظم و کاربردی اجرا نمایند. در یک جمع بندی کلی طراحی سطوح اصلی بدنه بسیار عالی هستند اما وجود سربال های دارای زاویه Dihedral منفی در این طراحی از لحاظ عملی چندان مناسب نیست مگر در جهت جبران کم کاری سکان های عمودی و عدم توانایی تثبیت تعادل حول محور طولی. همچنین این حالت باعث عدم توانایی نصب Launcher و Pylon های اضافه جهت حمل تسلیحات و مخازن سوخت External در زیر بال اصلی میگردد (در طراحی بال های به روش Canard و Tandem, جایگاه بال اصلی تغییر مینماید.
تصویر
حفظ تعادل عمودی با استفاده از Vertical Stabilizer
دومین بخش بسیار مهم در محفظه و جایگاه موتور نهفته است. این هواپیما به هیچ عنوان توانایی استفاده از موتور RD-33 را ندارد و اساسا" قطر بدنه, خروجی موتور و مداخل ورودی هوای آن بسیار کوچکتر از حداقل نیازهای RD-33 هستند. در بهترین حالت موتورهایی با ابعاد خانواده J-85 متناسب با مشخصات ظاهری F-313 میباشند. هرچند در این نمونه هیچ موتوری وجود ندارد و اساسا" Engine Bay آن خالی است! با توجه به مشخصات Cockpit (در ادامه بیشتر بررسی میگردند و عدم وجود Throttle و سایر سامانه های کنترل کننده Jet (غیر از چند نمایشگر کوچک EGT و N1 فاقد پارامتر, گویا تاکنون تمهیدات ویژه ای جهت نصب موتور بر روی قاهر اندیشیده نشده است و این بخش همچنان در حال توسعه است. با اینحال خروجی موتور فاقد سیستم Thrust Vectoring و بردار کنترل رانش میباشد و لذا در اولین نگاه, این جنگنده قابلیت برخاست از ناوهواپیمابر و انجام عملیات Offshore را ندارد (در پاسخ به فرضیه مذکور. شکل خروجی موتور همراه با زوایای خاص میباشد و میتوان در آنها از مواد Heat Ablator و جاذب گرما استفاده نمود, هرچند در نمونه Mock Up اثری از تکنولوژی Heat Ablating دیده نمیشود و گازهای خروجی مستقیما" به خارج هدایت میشوند (تحلیل مشرق در خصوص ترکیب آنها با هوای سرد سطوح بالا و پایین چندان صحیح نیست زیرا این ناحیه در معرض بیشترین Separation و جدایش هوای سطح قرار دارد. ابعاد ورودی های هوا هرچند کوچک به نظر میرسند اما برای موتوری در ابعاد J85 (متناسب ترین نوع با بدنه کافی به نظر میرسند.
تصویر
خروجی موتور فاقد Thrust Vectoring و Heat Ablator
اما سومین بخش تحلیل متعلق به Cockpit و به نوعی ضعیفترین قسمت طراحی بازمیگردد. بطور کلی پیکربندی و Configuration کابین اعم از جایگاه قرارگیری خلبان و سایر ادوات کنترلی در بدترین حالت ممکن قرار دارند. برخی از دوستان به فاصله و محل قرارگیری زانوهای خلبان اشاره داشتند که کاملا" صحیح است و جایگاه وی بیشتر مشابه نشستن در شبیه ساز پرواز و Simulator است. متاسفانه این وضعیت اشتباه, در خصوص محل قرارگیری صندلی و فاصله خالی پشت آن به بالاترین حد ممکن میرسد. البته بازهم باید اشاره داشت وجود این موارد در نمونه Mock Up و پیش ساخت کاملا" طبیعی هستند و قطعا" در نمونه های صنعتی و آزمایشی اصلاح میگردند. متاسفانه Ergonomy آلات دقیق و ترکیب MFD و Alternative Indicator ها در حالت کاربردی و عملیاتی قرار ندارند و گویا آلات مختلف از هواپیماهای گوناگون جمع اوری و نهایتا" بر روی این نمونه نصب گردیده اند. در پرواز هواپیماهای Glass Cockpit همواره از 2 گروه نشاندهنده های دیجیتال به عنوان Primary (اصلی و همچنین آنالوگ به عنوان Alternative و Back Up در مواقع اضطراری استفاده میشود (این چیدمان در هواپیماهای Semi Glass Cockpit متفاوت است. نشاندهنده های آنالوگ همیشه دارای اولویت بندی هستند و به عنوان مثال مهمترین آنها Attitude (وضعیت نما, Air Speed (سرعت نما و Altimeter (ارتفاع سنج میباشند که متاسفانه در اینجا مهمترین آنها جزء کوچکرین نشاندهنده ها میباشد!
تصویر
محل قرارگیری زانوهای خلبان بالاتر از لبه بدنه
Canopy از جنس الیاف شفاف و البته بسیار بی کیفیت و همراه با موج است که بازهم در نمونه پیش ساز به عنوان یک عیب محسوب نمیگردد اما در بحث پرواز و مخصوصا" رادارگریزی دارای معایب فراوان است. جنس Canopy در یک هواپیمای رادارگریز و مافوق صوت بسیار مهم است و هرچه کیفیت آن بالاتر باشد, خلل و فرج و امواج نیز در آن کمتر هستند. اینطور که پیداست سیستم باز و بست آن نیز فعلا" بصورت دستی انجام میشود. موقعیت قرارگیری Stick در Cockpit با توجه به وضعیت اشتباه خلبان, تقریبا" مناسب است. اما این بخش نه تنها مجهز به سامانه Fly By Wire نیست, بلکه بر خلاف تحلیل مشرق, در این نمونه از فشار هیدرولیک نیز خبری نیست زیرا اساسا" موتور و پمپ جهت تامین این فشار وجود ندارد. احتمالا" نمونه Mock Up مجهز به شبکه Push-Pull Tubes و Connecting Rods جهت انجام فرامین در سطوح کنترلی میباشد. در این سیستم تمام سطوح توسط شبکه ای متشکل از مفتول و بازوهای فلزی و یا لاستیک مصنوعی به Stick و سایر Handle های کنترلی متصل میشوند و ممکن است در میانه مسیر, بازوهای شبکه توسط جک های گازی تقویت گردند. این سامانه بیشتر در گلایدرها و هواپیماهای بدون موتور مورد استفاده قرار میگیرد. با اینحال با فرض نصب موتور و وجود فشار Hydraulic, بازهم این سیستم توانایی تطبیق با کامپیوتر مرکزی جهت حفظ تعادل پیشرفته و اجرای فرامین Combination و ترکیبی را نخواهد داشت و شاید دلیل استفاده از طراحی Down Crank در انتهای بال ها نیز در این مورد نهفته باشد .... به هر حال این بخش نمیتواند پاسخگوی تمام نیازهای نمونه نهایی در میدان نبرد باشد و قطعا" باید مورد بازبینی قرار بگیرد.
تصویر
عملکرد شماتیک سامانه Fly By Wire
تصویر
عملکر سامانه Fly By Wire در جنگنده F-18
در چهارمین بخش تحلیل به سراغ مشخصات کلی بدنه میرویم. جنس این ماکت هرآنچه باشد قطعا" با نمونه نهایی یکی نیست! برخی دوستان به وجود خطوط متعدد و زوایای نامنظم در ساخت بدنه اشاره داشتند و عده ای دیگر آن را با بدنه موشک مقایسه نمودند که این قیاس از اساس اشتباه است. موشک با یک هدف و صرفا" برای یکبار پرواز ساخته میشود اما بدنه هواپیما اینگونه نیست و کوچکترین ناهمواری در پروسه ساخت میتواند موجب ایجاد Parasite Drag و اختلال در امر پرواز گردد. لذا نمونه نهایی بطور قطع فاقد این خطوط و ناهمواری های ناشی از ساخت غیر صنعتی میباشد. ارابه های فرود بسیار ضعیف و غیر متناسب با ابعاد و نقش جنگنده هستند. قطعا" این بخش نیز در نمونه اصلی دستخوش تغییرات و افزایش مقاومت میگردد. هرچند فعلا" قابلیت Retractable و جمع نمودن آنها فراهم نیست و این بخش نیز یک چالش عظیم در طراحی جنگنده های اینچنین محسوب میگردد. برخی دوستان به وجود یک سیم و ارتباط آن با هواپیما اشاره داشتند. هرچند Connector و سوکت این اتصال کاملا" مشابه GPU یا همان Ground Power Unit (اتصال ژنراتور زمینی به هواپیما برای تامین برق پیش از استارت موتور میباشد, اما کابل ارتباطی گویای استفاده از برق تکفاز شهری است! احتمالا" این برق برای کارکرد فرضی صفحات نمایش دهنده MFD (مخفف Multi-Function Display یا همان نمایشگرهای چند منظوره مورد استفاده قرار میگیرد. با اینحال بر اساس استانداردهای جهانی, سامانه های الکترونیکی هواپیما از برق Directional Current یا همان DC بهره میرند و احتمالا" برق خارجی با جریان AC توسط Rectifier داخلی یا خارجی به جریان DC تبدیل میگردد.
تصویر
اتصال GPU به هواپیمای ساکن
در یک جمع بندی کلی پروژه قاهر 313 در جایگاه خود به عنوان یک نمونه Mock Up بسیار عالی است و نباید انتظاراتی بیش از آن داشت. تمام موارد و نقایص فوق قطعا" بخش کوچکی از مشکلات متعدد این پروژه بزرگ هستند و متخصصان کشور همچنان راه زیادی برای تولید نمونه نهایی آن در پیش دارند. اما یک موضوع بسیار مهم در بسترسازی تکنولوژی های اینچنین نهفته است, بگونه ای که تا پیش از این امکان ساخت و تولید انبوه این سطح از تکنولوژی بال و بدنه و همچنین Avionic و سایر سیستم های هوایی پیچیده در کشور وجود نداشته است و برای انجام آن باید از هم اکنون سرمایه گذاری وسیع نمود. به امید انجام Maiden Flight و تولید انبوه F-313 در آینده نزدیک ...
موفق باشید تصویر
در ابتدا بنده نیز این دستاورد بسیار ارزشمند را خدمت یکایک دست اندرکاران و علاقه مندان به مسائل هوایی تبریک عرض مینمایم. دوستانیکه بطور مستقیم و یا غیر مستقیم با مسائل هوافضا و پروسه ساخت نمونه های مقیاس اصلی از روی نقشه های مرجع آشنایی دارند, بخوبی از دشواری های این عمل آگاه هستند و حال آنکه این نمونه بطور کامل توسط متخصصین داخلی, طراحی و مقیاسگذاری گردیده است. انجام این عمل در جایگاه خود نه تنها یک حرکت بسیار عالی, بلکه یک جهش تکنولوژی در راستای طراحی و آنالیز اشکال فضایی غیر متعارف نیز محسوب میگردد. با اینحال تعدادی از دوستان از بنده درخواست نمودند تا نظر فنی و بررسی تحلیلی خود در خصوص جنگنده F-313 را ارائه نمایم و علارقم عدم میل باطنی به انجام این عمل در شرایط فعلی که اطلاعات موثقی از پروژه در دسترس نیست, بررسی اجمالی از خصوصیات فیزیکی در نمونه مذکور خواهیم داشت.
پیش از هرچیز اشاره ای داشته باشم به نقل قول جناب Gava گرامی که از نظر بنده بهترین تحلیل مستقیم تاپیک تا این لحظه بوده است و دوستان عزیز را یکبار دیگر دعوت به مطالعه آن مینمایم. همانطور که اشاره شد, هواپیمای مذکور یک نمونه Mock Up یا پیش نمونه از طرح اصلی میباشد که صرفا" در بخش بدنه و طراحی کلی, منطبق با مقیاس اصلی ساخته شده است. هرچند برخی دوستان معتقد هستند این یک نمونه اصلی است, اما در ادامه با بررسی موارد موجود, این ادعا تا حد زیادی شفاف میشود. بدنه متشکل از Canard های جناحی با شکل استاندارد و متناسب با طراحی و ساختار کلی میباشد که در اصل نقش Aileron های پروازی و کنترل دوران هواپیما حول محور طولی (Longitudinal Axis) و ایجاد حرکت Roll را بر عهده دارند. در ادامه بال های اصلی در قسمت انتها همراه با سطوح متحرک در نقش اصلی Elevator قرار گرفته اند که دربخش نهایی شاهد حرکت متمایل به پایین و ایجاد Downward Cranked بوده اند. در نهایت نیز 2 سکان عمودی با زاویه مایل همراه با Rudder بر روی بدنه انتهای بدنه قرار گرفته اند. وضعیت Vertical Stabilizer و Canard ها در بهترین حالت ممکن هستند اما ایجاد Down Crank در Wing Tip ها با وجود سکان عمودی, کاری غیر ضروری به نظر میرسد مگر آنکه هواپیمای مذکور از لحاظ حفظ تعادل حول محوری عمودی (Vertical Axes) دچار مشکل بوده باشد. بطور کلی این قبیل طراحی های Combined از فرامین مشترک بهره میبرند, بگونه ای که Aileron و Elevator و حتی بعضا Rudder ها ممکن است در وضعیت های مختلف, نقش یکدیگر را بطور مشترک ایفا نمایند. لذا کنترل این سطوح تنها با استفاده از کامپیوترهای هوشمند و سامانه Fly By Wire ممکن است که هر لحظه میتوانند با توجه به موقعیت و مختصات هواپیما, فرامین لازم را بر اساس درخواست خلبان بصورت نامنظم و کاربردی اجرا نمایند. در یک جمع بندی کلی طراحی سطوح اصلی بدنه بسیار عالی هستند اما وجود سربال های دارای زاویه Dihedral منفی در این طراحی از لحاظ عملی چندان مناسب نیست مگر در جهت جبران کم کاری سکان های عمودی و عدم توانایی تثبیت تعادل حول محور طولی. همچنین این حالت باعث عدم توانایی نصب Launcher و Pylon های اضافه جهت حمل تسلیحات و مخازن سوخت External در زیر بال اصلی میگردد (در طراحی بال های به روش Canard و Tandem, جایگاه بال اصلی تغییر مینماید.
تصویر
حفظ تعادل عمودی با استفاده از Vertical Stabilizer
دومین بخش بسیار مهم در محفظه و جایگاه موتور نهفته است. این هواپیما به هیچ عنوان توانایی استفاده از موتور RD-33 را ندارد و اساسا" قطر بدنه, خروجی موتور و مداخل ورودی هوای آن بسیار کوچکتر از حداقل نیازهای RD-33 هستند. در بهترین حالت موتورهایی با ابعاد خانواده J-85 متناسب با مشخصات ظاهری F-313 میباشند. هرچند در این نمونه هیچ موتوری وجود ندارد و اساسا" Engine Bay آن خالی است! با توجه به مشخصات Cockpit (در ادامه بیشتر بررسی میگردند و عدم وجود Throttle و سایر سامانه های کنترل کننده Jet (غیر از چند نمایشگر کوچک EGT و N1 فاقد پارامتر, گویا تاکنون تمهیدات ویژه ای جهت نصب موتور بر روی قاهر اندیشیده نشده است و این بخش همچنان در حال توسعه است. با اینحال خروجی موتور فاقد سیستم Thrust Vectoring و بردار کنترل رانش میباشد و لذا در اولین نگاه, این جنگنده قابلیت برخاست از ناوهواپیمابر و انجام عملیات Offshore را ندارد (در پاسخ به فرضیه مذکور. شکل خروجی موتور همراه با زوایای خاص میباشد و میتوان در آنها از مواد Heat Ablator و جاذب گرما استفاده نمود, هرچند در نمونه Mock Up اثری از تکنولوژی Heat Ablating دیده نمیشود و گازهای خروجی مستقیما" به خارج هدایت میشوند (تحلیل مشرق در خصوص ترکیب آنها با هوای سرد سطوح بالا و پایین چندان صحیح نیست زیرا این ناحیه در معرض بیشترین Separation و جدایش هوای سطح قرار دارد. ابعاد ورودی های هوا هرچند کوچک به نظر میرسند اما برای موتوری در ابعاد J85 (متناسب ترین نوع با بدنه کافی به نظر میرسند.
تصویر
خروجی موتور فاقد Thrust Vectoring و Heat Ablator
اما سومین بخش تحلیل متعلق به Cockpit و به نوعی ضعیفترین قسمت طراحی بازمیگردد. بطور کلی پیکربندی و Configuration کابین اعم از جایگاه قرارگیری خلبان و سایر ادوات کنترلی در بدترین حالت ممکن قرار دارند. برخی از دوستان به فاصله و محل قرارگیری زانوهای خلبان اشاره داشتند که کاملا" صحیح است و جایگاه وی بیشتر مشابه نشستن در شبیه ساز پرواز و Simulator است. متاسفانه این وضعیت اشتباه, در خصوص محل قرارگیری صندلی و فاصله خالی پشت آن به بالاترین حد ممکن میرسد. البته بازهم باید اشاره داشت وجود این موارد در نمونه Mock Up و پیش ساخت کاملا" طبیعی هستند و قطعا" در نمونه های صنعتی و آزمایشی اصلاح میگردند. متاسفانه Ergonomy آلات دقیق و ترکیب MFD و Alternative Indicator ها در حالت کاربردی و عملیاتی قرار ندارند و گویا آلات مختلف از هواپیماهای گوناگون جمع اوری و نهایتا" بر روی این نمونه نصب گردیده اند. در پرواز هواپیماهای Glass Cockpit همواره از 2 گروه نشاندهنده های دیجیتال به عنوان Primary (اصلی و همچنین آنالوگ به عنوان Alternative و Back Up در مواقع اضطراری استفاده میشود (این چیدمان در هواپیماهای Semi Glass Cockpit متفاوت است. نشاندهنده های آنالوگ همیشه دارای اولویت بندی هستند و به عنوان مثال مهمترین آنها Attitude (وضعیت نما, Air Speed (سرعت نما و Altimeter (ارتفاع سنج میباشند که متاسفانه در اینجا مهمترین آنها جزء کوچکرین نشاندهنده ها میباشد!
تصویر
محل قرارگیری زانوهای خلبان بالاتر از لبه بدنه
Canopy از جنس الیاف شفاف و البته بسیار بی کیفیت و همراه با موج است که بازهم در نمونه پیش ساز به عنوان یک عیب محسوب نمیگردد اما در بحث پرواز و مخصوصا" رادارگریزی دارای معایب فراوان است. جنس Canopy در یک هواپیمای رادارگریز و مافوق صوت بسیار مهم است و هرچه کیفیت آن بالاتر باشد, خلل و فرج و امواج نیز در آن کمتر هستند. اینطور که پیداست سیستم باز و بست آن نیز فعلا" بصورت دستی انجام میشود. موقعیت قرارگیری Stick در Cockpit با توجه به وضعیت اشتباه خلبان, تقریبا" مناسب است. اما این بخش نه تنها مجهز به سامانه Fly By Wire نیست, بلکه بر خلاف تحلیل مشرق, در این نمونه از فشار هیدرولیک نیز خبری نیست زیرا اساسا" موتور و پمپ جهت تامین این فشار وجود ندارد. احتمالا" نمونه Mock Up مجهز به شبکه Push-Pull Tubes و Connecting Rods جهت انجام فرامین در سطوح کنترلی میباشد. در این سیستم تمام سطوح توسط شبکه ای متشکل از مفتول و بازوهای فلزی و یا لاستیک مصنوعی به Stick و سایر Handle های کنترلی متصل میشوند و ممکن است در میانه مسیر, بازوهای شبکه توسط جک های گازی تقویت گردند. این سامانه بیشتر در گلایدرها و هواپیماهای بدون موتور مورد استفاده قرار میگیرد. با اینحال با فرض نصب موتور و وجود فشار Hydraulic, بازهم این سیستم توانایی تطبیق با کامپیوتر مرکزی جهت حفظ تعادل پیشرفته و اجرای فرامین Combination و ترکیبی را نخواهد داشت و شاید دلیل استفاده از طراحی Down Crank در انتهای بال ها نیز در این مورد نهفته باشد .... به هر حال این بخش نمیتواند پاسخگوی تمام نیازهای نمونه نهایی در میدان نبرد باشد و قطعا" باید مورد بازبینی قرار بگیرد.
تصویر
عملکرد شماتیک سامانه Fly By Wire
تصویر
عملکر سامانه Fly By Wire در جنگنده F-18
در چهارمین بخش تحلیل به سراغ مشخصات کلی بدنه میرویم. جنس این ماکت هرآنچه باشد قطعا" با نمونه نهایی یکی نیست! برخی دوستان به وجود خطوط متعدد و زوایای نامنظم در ساخت بدنه اشاره داشتند و عده ای دیگر آن را با بدنه موشک مقایسه نمودند که این قیاس از اساس اشتباه است. موشک با یک هدف و صرفا" برای یکبار پرواز ساخته میشود اما بدنه هواپیما اینگونه نیست و کوچکترین ناهمواری در پروسه ساخت میتواند موجب ایجاد Parasite Drag و اختلال در امر پرواز گردد. لذا نمونه نهایی بطور قطع فاقد این خطوط و ناهمواری های ناشی از ساخت غیر صنعتی میباشد. ارابه های فرود بسیار ضعیف و غیر متناسب با ابعاد و نقش جنگنده هستند. قطعا" این بخش نیز در نمونه اصلی دستخوش تغییرات و افزایش مقاومت میگردد. هرچند فعلا" قابلیت Retractable و جمع نمودن آنها فراهم نیست و این بخش نیز یک چالش عظیم در طراحی جنگنده های اینچنین محسوب میگردد. برخی دوستان به وجود یک سیم و ارتباط آن با هواپیما اشاره داشتند. هرچند Connector و سوکت این اتصال کاملا" مشابه GPU یا همان Ground Power Unit (اتصال ژنراتور زمینی به هواپیما برای تامین برق پیش از استارت موتور میباشد, اما کابل ارتباطی گویای استفاده از برق تکفاز شهری است! احتمالا" این برق برای کارکرد فرضی صفحات نمایش دهنده MFD (مخفف Multi-Function Display یا همان نمایشگرهای چند منظوره مورد استفاده قرار میگیرد. با اینحال بر اساس استانداردهای جهانی, سامانه های الکترونیکی هواپیما از برق Directional Current یا همان DC بهره میرند و احتمالا" برق خارجی با جریان AC توسط Rectifier داخلی یا خارجی به جریان DC تبدیل میگردد.
تصویر
اتصال GPU به هواپیمای ساکن
در یک جمع بندی کلی پروژه قاهر 313 در جایگاه خود به عنوان یک نمونه Mock Up بسیار عالی است و نباید انتظاراتی بیش از آن داشت. تمام موارد و نقایص فوق قطعا" بخش کوچکی از مشکلات متعدد این پروژه بزرگ هستند و متخصصان کشور همچنان راه زیادی برای تولید نمونه نهایی آن در پیش دارند. اما یک موضوع بسیار مهم در بسترسازی تکنولوژی های اینچنین نهفته است, بگونه ای که تا پیش از این امکان ساخت و تولید انبوه این سطح از تکنولوژی بال و بدنه و همچنین Avionic و سایر سیستم های هوایی پیچیده در کشور وجود نداشته است و برای انجام آن باید از هم اکنون سرمایه گذاری وسیع نمود. به امید انجام Maiden Flight و تولید انبوه F-313 در آینده نزدیک ...
موفق باشید تصویر