برادر قضیه سر دراز داره، کمی به عقب برویم روزی اعراب مسلمان در کهکشان راه شیری دشمن قسم خورده اسرائیل بودند به حدی که اگر بعد از جنگ شش روزه 1967 که میان اسرائیل و کشورهای عربی مصر، سوریه و اردن رخ داد شما به یک نوجوان مصری و... میگفتید ارزویتان چیست 90 درصدشان نمی گفتند ازدواج ، خانه ، تحصیل و... بلکه تنها ارزویشان مبارزه با اسرائیل و شهادت در این راه بود
این نفرت در بین مردم کشورهایی که اسرائیل را احاطه کرده بودند به جایی رسید که سازمانهای جاسوسی ایالات متحده ، بریتانیا ، فرانسه و.. خطر انتقام و فوران این کینه را تا جایی توصیف کردند که اسرائیل در دهه هشتاد میلادی دیگر بر اثر عملیاتهای متعدد شهادت طلبانه بیش از نیم میلیون جوان عرب خشمگین از هم پاشیده و وجود نخواهد داشت پس سناریوی جهت بقای اسرائیل و فرونشاندن خشم برافروخته امت عرب نوشته شد
در این سناریو نیاز به ظهور دشمنی جدید برعلیه تمامیت اسرائیل وجود داشت دشمنی که می بایست از لحاظ مذهبی و نژاد نقطه مقابل اعراب مسلمان سنی قرار می گرفت با این سناریو نگاه ها به یک کشور جلب شد کشوری شیعه مذهب و با نژادی متفاوت که جدیدا رز زیادی زده بود و ادعای تمدن کرده بود و دم از صادرات دارو به اروپا میزد که با اخطارهایی هم که چشم ابی ها به حاکمش داده بودند سرجایش ننشسته بود و ایران ، ایران می کرد ارتشی کارامد ساخته بود و سودای تبدیل شدن به یکی از مهم ترین قطبهای علمی و تجاری در جهان را درسر داشت و هرچه غربیان به وی اخطار می دادند که بنشین سرجایت و شترت را سوارشو گوشش بدهکار نبود
چه گزینه ای بهتر از این برای تکمیل سناریو حفظ اسرائیل پس دستهای پشت پرده وارد ماجرا شدند و ابتدا سناریویی برای ساقط کردن ان حکومت سرکش کشیدند و سپس سناریو خود را پیاده سازی نمودند هدف اول جنگ بزرگ در خاورمیانه از طریق دشمن جدیدالورود اسرائیل بود در این جنگ باید یک حکومت ضد اسرائیلی عرب را با کمک اسرائیل(
روابط ایران و اسرائیل در جنگ ایران و عراق) مهار می کردند صدام دشمنی بسیار خطرناک برای اسرائیل بود و با تحریک ناسیونالیسم عرب هر لحظه میتوانست اسرائیل را دچار مشکل نماید تصور کنید با حمله بغداد به تل اویو و حمایت جوانان تحقیر شده عرب از بغداد چه فاجعه ای برای اسرائیل رقم می خورد حمله صدها هزار جوان جهادی از مرزهای اسرائیل همزمان با حمله صدام فاتحه این کشور تازه تاسیس را می خواند صدام تنها کسی بود که از زمان روی کار امدنش واقعا ارزوی حمله به اسرائیل را داشت و همیشه به دنبال جبران تحقیر اعراب در جنگ شش روزه و قهرمان خلق عرب شدن بود!(
لینکی از ارزوی همیشگی صدام که هیچ وقت دست از سرش بر نداشت )
انقدر هم غیرقابل پیش بینی بود که اسرائیل و متحدانش به دنبال سرگرم کردنش در جبهه ای دیگربودند، واما سناریوی غرب در حفظ اسرائیل واقعا جواب داد و اعراب خشمگین با ورود دشمن جدیدالورود شیعه دچار از هم گسیختگی شدند انها نمی توانستند با شیعیان کنار بیایند و از سوی دیگر شیعه را از خود نمی دانستند پس همگی در حمایت از بغداد پشت صدام به صف شدند حالا اسرائیل می توانست یک نفس راحت بکشد و فشارها از رویش برادشته شده بود ایران نابود میشد و اسرائیل آباد! در انتها نیز با سناریویی دیگر جنگ کویت را براه انداختند تا صدام قهرمان خلق عرب را برای همیشه کنار بزنند و کاملا منطقه برای اسرائیل ایزوله شود
امروز جوانان در کشورهای عربی دیگر حتی اخبار فلسطین و اسرائیل را دنبال نمی کنند چه برسد به ارزوی جهاد و شهادت در راه قدس!! ازسوی دیگر اسرائیل دشمنی دارد که هرگز خطری برایش به حساب نمی اید و مانند ابزاری جهت مظلوم نمایی همیشه در اختیارش است اسرائیلی که پیش بینی می شد در اواخر دهه هشتاد میلادی بر اثر سونامی نفرت و کینه جوانان عرب از بین برود امروز نه تنها از بین نرفته بلکه سواحلش ارامتر و توریستی تر شده است!!! .م
حالا ادامه این سناریو چیه؟ این بی پدرها می خواهند کم کم جهاد علیه دشمن یهودی رو با جهاد علیه دشمن شیعه جایگزین کنن و کشور اسرائیل رو با کشور ایران عوض کنن، نقشه شون تا حالاش که گرفته، امیدوارم حواسمون باشه بیشتر از این بهمون فرو نکنن که من یکی حوصله جایگزین شدن با این عنترها رو ندارم