یواش یواش داره نشون میده که اصلا شیعه نیست. البته از کسی که میگه ما از کربلا درس مذاکره و سازش میگیریم این اراجیف و خزعبلات هم بر میاد!
--------------------
آیا روزۀ روز چهارشنبه(مورّخ 24خردادماه) رییس جمهور باطل شده است؟/ خطبه 92 نهجالبلاغه در احوالات متشنّج بعد از مرگ خلیفۀ سوم ایراد شده است/ «ابن ابی الحدید» شارح سنّی نهج البلاغه مخاطبان را از این که مسألۀ جانشینی پیامبر امری دلبخواهی است نهی کرده است
واضح است که خطبۀ 92 به دنبال تحذیر بیعت کنندگان از اندیشه و عادتی است که حکومت و استانداردهای آن در اسلام را امری انتخابی و دلبخواهی می داند و می پندارد که چون نیروی ایشان علی(ع) را بر سرکارآورده پس او مطابق رسم خلفای پیشین متأثّر از سبک مورد پسند ایشان حکم خواهد کرد. حتّی «ابن ابی الحدید» شارح سنّی و بزرگ نهج البلاغه در توضیح این خطبه توجّه کاملی به زمینۀ ایراد آن داشته و مخاطبان خود را از این برداشت غلط که مسألۀولایت و جانشینی پیامبر امری انتخابی و دلبخواهی است به صراحت بازداشته است؛
علی جعفری-رجانیوز: مسألۀ 1596-اگر روزه دار به گفتن یا نوشتن یا به اشاره و مانند اینها به خدا و پیغمبر و جانشینان آن حضرت عمدا نسبت دروغ دهد اگرچه فورا بگوید دروغ گفتم یا توبه کند روزۀ او باطل است
حسن روحانی روز چهارشنبه در ضیافت افطار اساتید دانشگاه ابراز داشت که: «امیرالمؤمنین مبانی حکومت و مبنای ولایت را نظر مردم و انتخاب مردم می داند». او در ادامه با قرائت بخش کوتاهی از خطبۀ 92 نهج البلاغه که «لِمَن وَلَّیتُموا اَمرَکُم» ادامه داد: «[علی (ع)] گفت: هرکسی که شماها بروید و برگزینید او را به عنوان ولی خودتان و به عنوان رهبر جامعه من هم اطاعت می کنم، من هم می شنوم و [حکم او را] اجرا می کنم...»
طبیعی است که هر شیعۀ 12 امامی که نصب علی علیه السّلام به مقام ولایت و امامت امّت را از طرف خداوند و پیامبر می داند از شنیدن این سخنان تعجّب کند -خصوصا اینکه گوینده عبارتی از خود امیرالمؤمنین را به عنوان مؤیّد آورده است- و سؤالاتی از این دست برایش طرح شود که : «چگونه می شود امام علی(ع) به این راحتی اعلام کند شما هرکس را به دلخواهتان به ولایت برگزینید من هم با شما همراهی می کنم؟ اساسا اگر قرار بود امر ولایت بر جامعه انتخابی باشد پس ماجرای غدیر خم برای چه بود؟ وقتی امام علی اینقدر آسان با ماجرا کنار آمده، حضرت زهرا(س) چرا آنچنان مقاومتی کرد که به قیمت جانش تمام شد؟ پس اینهمه روایت که بر انتصابی بودن مقام امامت و نیز غصب آن دلالت دارند چه می شود؟»
برای هرکس که اندکی با عقاید کلامی و اساسی شیعه در باب ولایت آشنا باشد فساد نظر حسن روحانی کاملا آشکار است.تا اینجا و به اجمال معلوم است که این خطبه از بیانات «متشابه» امیرالمؤمنین است که مثل هر بیان متشابه دیگری از جمله آیات متشابه قرآن قابلیّت برداشت دوگانه یا چندگانه دارد. مطابق دستور قرآن و روایات برای فهم درست متشابهات باید به محکمات قرآن و روایت مراجعه کرد که فقط یک دلالت دارد. اما داستان این خطبه از چه قرار است؟
خطبه 92 در احوالات متشنّج بعد از مرگ خلیفۀ سوم ایراد شده است؛ هنگامیکه بسیاری از نخبگان سیاسی و مذهبی جامعه و آحاد مردم از فرط ناچاری و نگرانی از اوضاع نابسامان حکومت و افول همه مدّعیان، ظاهرا چاره را فقط در حکمرانی علی (ع) می دیدند؛ از این جهت حضرت را تحت فشار گذارده بودند تا جانشینی جناب عثمان را بپذیرد. امام می دانستند که این اصرارهای پی درپی، نه از باب پشیمانی از پایمال شدن حق ولایت ایشان، بلکه از سرناچاری است و آگاه بودند که این جماعت، استانداردهای حکومت علوی را تاب نخواهند آورد زیرا ذهنیّتشان از "حکومت نُرمال" مطابق حکمرانی ناب محمّدی نیست. لذا خطبه ای ایراد کردند تا نشان دهند که از مبدأ اصرار این جماعت و مزاج حکومتیشان مطّلعند و اتمام حجّت کنند که حتّی اگر سماجت آنها در تأسیس حکومت علوی مؤثّر باشد امّا حکومت آتی نه تنها بر مدار سبک و سلیقۀ ایشان نخواهد بود چه بسا تعارضاتی جدّی را هم به دنبال داشته باشد:
«مرا رها كنيد و به سراغ ديگری برويد كه ما به كاری روی آورده ايم كه دارای رنگ های گوناگون است. دلها بر آن قرار نمی گيرد... به راستی كه همه جا را ابر فتنه پر كرده و راه راست ناشناخته مانده است. بدانيد اگر من درخواست شما را پذيرا باشم با شما آن گونه كه خود مي دانم رفتار خواهم كرد و به حرف ملامت گرها و اين و آن گوش نمی دهم. و اگر دست از من برداريد من همانند يكی از شما خواهم بود. و در ميان كسانی كه ولايت امور را بدو می سپاريد من شنواتر و فرمانبردارتر می باشم. من اگر وزير شما باشم بهتر است از آنكه امير شما باشم.»
واضح است که خطبۀ 92 به دنبال تحذیر بیعت کنندگان از اندیشه و عادتی است که حکومت و استانداردهای آن در اسلام را امری انتخابی و دلبخواهی می داند و می پندارد که چون نیروی ایشان علی(ع) را بر سرکارآورده پس او مطابق رسم خلفای پیشین متأثّر از سبک مورد پسند ایشان حکم خواهد کرد. حتّی «ابن ابی الحدید» شارح سنّی و بزرگ نهج البلاغه در توضیح این خطبه توجّه کاملی به زمینۀ ایراد آن داشته و مخاطبان خود را از این برداشت غلط که مسألۀولایت و جانشینی پیامبر امری انتخابی و دلبخواهی است به صراحت بازداشته است؛ اشتباهی که متأسّفانه شیخ حسن روحانی دچارش شده تا با زبان روزه نسبت دروغی را به امیرالمؤمنین(ع) بدهد
شوربختانه باید گفت که جهالت و شاید هم «جسارت»، کار رییس جمهوری را که مطابق قانون اساسی باید پاسدار «مذهب رسمی »کشور باشد به جایی رسانده که صحّت روزه اش به دلیل شبهۀ افترا به امام اوّل شیعیان محلّ تردید واقع شود.